معنی بصورت مسند قرار دادن، مبتنی کردن، مستند کردن، گزار, مسند، خبر، مسندی، خبری، خبر دادن، اطلاق کردن ه, معنی بصورت مسند قرار دادن، مبتنی کردن، مستند کردن، گزارپ مسند، خبر، مسندی، خبری، خبر دادن، اطلاق کردن ه, معنی fwmcت ksjb rcاc bاbj، kfتjd lcbj، ksتjb lcbj، ;xاc, ksjb، ofc، ksjbd، ofcd، ofc bاbj، اzgاr lcbj i, معنی اصطلاح بصورت مسند قرار دادن، مبتنی کردن، مستند کردن، گزار, مسند، خبر، مسندی، خبری، خبر دادن، اطلاق کردن ه, معادل بصورت مسند قرار دادن، مبتنی کردن، مستند کردن، گزار, مسند، خبر، مسندی، خبری، خبر دادن، اطلاق کردن ه, بصورت مسند قرار دادن، مبتنی کردن، مستند کردن، گزار, مسند، خبر، مسندی، خبری، خبر دادن، اطلاق کردن ه چی میشه؟, بصورت مسند قرار دادن، مبتنی کردن، مستند کردن، گزار, مسند، خبر، مسندی، خبری، خبر دادن، اطلاق کردن ه یعنی چی؟, بصورت مسند قرار دادن، مبتنی کردن، مستند کردن، گزار, مسند، خبر، مسندی، خبری، خبر دادن، اطلاق کردن ه synonym, بصورت مسند قرار دادن، مبتنی کردن، مستند کردن، گزار, مسند، خبر، مسندی، خبری، خبر دادن، اطلاق کردن ه definition,